دانش باستانی و آگاهی کامل از مارها در قبیله ایرولا بخشی از مهارتِ ناشناخته مراقبتهای بهداشتی در سیستم درمانی هند است.
من نمیدانستم که مار کبری میتواند خیلی هیجان انگیز باشد. چند سال قبل که من از راه خشکی به جنوب هند سفر کردم یک نفر به ماری که کنار جاده بود اشاره کرد. در آن زمان من در یک ماشین با تهویه مطبوع در یک بزرگراه بودم و سرعت ماشین و وجود شهر من را از قدرت آن مار محافظت میکرد.
اما الان من کمتر از ۳ متر با کبری فاصله داشتم و فقط یک دیوار آجری کوتاه بود که ما را از هم جدا میکرد. من نمیتوانستم چشمهایم را از شاه مارها که بردارم.
راجندران گفت:«ما در بیرون، جایی میان درختان برای آنها میسازیم» و با آرامش مار کبری را هدایت میکنند. کبری یکی از سمیترین مارهای هند است و من فقط یک پیراهن نخی و لنگی نازک پوشیده بودم. او با استفاده از یک میله فلزی بلند و قلاب صاف چوبی، کبری را به یک گلدان خاک رس هدایت میکرد. «این کار موجب عصبانیت مار میشود».
من برای دیدار با راجندران به وادانِملی، یک روستای کوچک در حومه چنای رفته بودم. در آن روز داغ، همانطور که او در مورد کارش با مارها صحبت میکرد، خورشید آبهای خلیج بنگال و مرداب را به نوارهای نقره ای درخشان رنگ تبدیل کرده بود.
راجندران از قبیله ایرولا، یکی از قدیمیترین جوامع بومی هند است که در کنار ساحل شمال شرقی ایالت تامیل نادو زندگی میکند. آنها با دانش باستانی و ارتباط با مارها شناخته میشوند و مهارتهای آنها بخش مهمی از سیستم مراقبتهای بهداشتی و درمانی تقریبا ناشناخته در هند را تشکیل میدهند.
راجندران گفت: «مردم بسیاری از مارها میترسند»، بعد کنار نشانه بزرگی از مارهای غیرسمی منطقه ایستاد. « اما باید این را به یاد داشته باشیم که مار فقط به بقای خود علاقه دارد، اگر ما او را تحریک کنیم، مار احساس خطر میکند و به ما حمله میکند. با این حال اگر ما در جای خود بمانیم میخزد و میرود».
ما در دفاتر صنایع مارگیری و انجمن همکاری ایرولا، که در سال ۱۹۷۸ شکل گرفته و در وانِملی به گرفتن مار و استخراج زهر مشغول هستند، حضور داریم. سالیانه تقریبا ۵۰۰۰۰ نفر در کشور دچار مارگزیدگی میشوند و تنها راه درمان قابل اعتماد برای دولت وجود پادزهر است. شش شرکت در سرتاسر هند سالیانه چیزی حدود ۱.۵ میلیون آمپول پادزهر تولید میکنند که بیشتر آن از زهرهای استخراج شده از ایرولا تهیه میشود.
راجندران به داخل یک استوانه بزرگ محصور شده که با دیوارهای آجری کوتاه ساخته شده بود پرید و به من گفت که همان بیرون بمانم. یک سقف بزرگ پوشیده شده از کاه محیط آن را از نور خورشید محافظت میکرد و یک پلتفرم کوچک که دارای یک تخته سیاه ساده است در مرکز گودال با مارها در این مکان، نگهداری میشود. اینجا محل استخراج سم است.
راجندران که یک بازیابیکننده کانادی ویریان (افعیِ راسل) است و یک گلدان از گوشه استوانه بزرگ (محل نگهداری مارها) برداشت و بر روی پلتفرم قرار داد. الگوهای دایرهای شکل روی پوست مار غالبا باعث ترس میشود، زیرا این یکی از سمیترین مارهای منطقه است.
او با اشاره به تعداد فراوان گلدانهای خاک رس خالی که خارج از ساختار خود، مرتب و منظم قرار گرفتهاند گفت: «در حال حاضر ما تعداد مارهای زیادی نداریم». هرگلدان قبل از اینکه به خانه دو مار تبدیل شود تا نیمه با خاک رس پر میشود و دهانه گلدان به دقت با پنبه متخلخل (porous cotton) پوشانده میشوند به گونهای که مارها نتوانند از آن خارج شوند اما هوا همچنان در آن وجود داشته باشد. این میزان احتیاط، به خصوص زمانی که تعداد مارهای سمی زیاد میشود و اندازه آنها نیز افزایش مییابد، ضروری است. البته این کار برای ایمنی هر دوی آنهاست هم مارها و انسانهای آن منطقه.
این شرکت تعاونی دارای مجوز رسمی برای نگهداری ۸۰۰ مار بهطور همزمان است. راجندان گفت: «ما هر مار را ۲۱ روز نگه میداریم و در طول این دوره ۴ بار سم مار را میگیریم». سپس مارها دوباره به حیات وحش باز میگردنند. علامتِ کوچکی در زیر شکم مارها باعث میشود از به دام افتادن مکرر آنها جلوگیری شود.« علامت بعد از چند بار غذا خوردن از بین میرود».
اعتماد بهنفس راجندران در اداره مارها و فهم عمیق او از این موجودات به دوران کودکی او در جنگل و سواحل منطقه باز میگردد. او قبل از این که به ۱۰ سالگی برسد صدها مار را گرفتار کرده است. مارگیرها در منطقه ایرولا معمولا در سکوت و آرامش کارشان را انجام میدهند، حتی زمانی که افراد دیگر به این جنگلها میآیند. آنها به طور تجربی از روی نشانه و تغییراتی که در زمین به وجود میآید و با دنبال کردن سرنخها مارها را میگیرند. با این حال به دشواری میتوانند کارشان را برای کسانی که روی خزندگان مطالعه میکنند، توضیح کنند.
ریشه اصلی ارتباط مردم ایرولا و تعامل آنها با مارها یک رمز و راز است، اما جریان اصلی را در اسطورهها و سنتهای دینی آن منطقه میتوان دید. خدای اصلی آنها یک الهه باکره به نام Kanniamma است که همراه با یک کبری است.
بسیاری از مراسم مذهبی توسط یک روحانی دینی با از خودبیخود شدن و درآوردن صدای هیس به شکل یک مار که نمادی از روح الهه است، انجام میشود.

به طرز عجیب و غریبی، بخش بزرگی از مردم ایرولا در قرن بیستم با شکار مارها برای بهدست آوردن پوستشان امرار معاش میکردند. با این حال، به دلیل احترام به الهه خود، گوشت آنها را نمیخوردند. دباغهای محلی برای هر پوست مار چیزی بین ۱۰ تا ۵۰ روپیه پرداخت میکردند و بعد از انجام پرداخت روی آنها این محصول را برای استفاده در صنعت مد به اروپا و ایالات متحده آمریکا صادر میکردند. با این حال، در سال ۱۹۷۲ قانون حفاظت از حیات وحش در هند شکار تعدادی از حیوانات را ممنوع کرد که مارها هم جزئی از آن بودند.
رومولوس ویتاکر، یک متخصص خزنده شناسی و طرفدار محیط زیست است که نزدیک به ۵۰ سال در ایرولا کار کرده است و میگوید: «پس از تصویب قانون حفاظت از حیوانات وحشی و ممنوعیت شکار مارها، ایرولا در وضع بدی قرار گرفت». او بیان کرد که مقدار کمی از پول فروش پوست مارها بخش بزرگی از درآمد ماهانه بسیاری از خانوادههای ایرولا بود.
ویتاکر افزود: «من میگویم که آنها از گرسنگی مردند».
شکلگیری شرکت تعاونی نقطه عطف مهمی در جامعه ایرولا بود. اگرچه که این گروه کمتر از ۱ درصد جمعیت کل را تشکیل میداد (که در سرشماری سال ۲۰۱۱ حدود ۱۹۰ هزار مورد تخمین زده شده است)، اما حضور آنها به مهارتهای سنتیِشان مشروعیت میداد. به گفته مقامات عالی رتبه محلی، به دلیل جمعآوری شکارچیان، ایرولا به جایی برای شکارچیان غیر قانونی تبدیل شد. همچنین در روستا به آنها بدبین بودند و کارشان با مارها را نمیپسندیدند.
سوزیلا، یک زن اهل ایرولا، درباره تبعیضاتی که اغلب با آنها روبهرو بود، صحبت کرده است.
او میگوید:«وقتی که به روستا میرفتیم ما را با نامهای خفتآوری صدا میکردند» «ما حمایت نشدیم و زمانی هم که پول قرض میگرفتیم اغلب به دام رباخواران میافتادیم».
بیشتر مردم ایرولا بیسواد بودند و مدت استخدام آنها به عنوان کارگر برای جدا کردن سبوس از برنج با دستگاه به پایان رسیده بود. غروری در صدای سوزیلا بود، حتی وقتی که او درباره مهارتهایشان با وجود دشواریها صحبت میکرد:«ما میتوانیم به خوبی و به سختی کار کنیم. در پایان یک روز کاری، ما حتی نوک یک دانه برنج را در طی فرآیند جدا کردن آن از سبوس نمیشکنیم».
با این حال، مهارتهای آنها در ارتباط با مارها بود که باعث شد کمیسیون حمایت از ماهی و حیات وحش فلوریدا از آنها دعوت کند. دو نفر از اعضای آن جمع (گروه)، Masi و Vadivel، مسیری به اندازه نیمی از کره زمین را پرواز کردند تا در پروژه جلوگیری از مشکل وسیع شدن پایتونهای Burmese در نیزارهای پارک ملی شرکت کنند. این مارهای بزرگ در نیزارها تولید مثل زیادی کرده بودند که تهدیدی برای جمعیت پستانداران کوچک در پارک ملی به حساب میآمد.
در طول دو ماه و پس از ۶۰ عملیات مارگیری Masi و Vadivel سی و چهارپایتون را در نیزار به دام انداختند. جو واسیلفسکی گفت:«ایرولا بهترین غمار ما بود»، یک کارشناس حیات وحش از دانشگاه فلوریدا، درباره راهحل طولانی مدت برای محافظت از گونههای به خطر افتاده پایتون Burmese صحبت میکرد.
با این حال فشارهای زیادی بر مردم ایرولا و نحوه زندگی آنها وجود دارد. راجندران درباره پیشرفت و گسترش شهرنشینی وادانِملی و نفوذ مکانهای تجاری به حیات وحش این منطقه نگران است. چِنای خانه بیش از هفت میلیون نفر است و از همه جنبهها در حال پیشرفت است. شاید وادانِملی توسط شهرهای روبه رشد کمکم بلعیده شود؛ جادهای که به روستا میرسد بههمراه نمایشگاههای شیشهای و خانههایی که برای تعطیلات آخر هفته ساخته شده است در یک مسیر قرار گرفته است. نزدیک به محل استخراج سم مارها، استراحتگاههای بلند با نمایی رو به مرداب و خلیج بنگال ساخته شده است.
علاوه بر این، سازمان بهداشت جهانی توصیه کرده است که تمام سم مارهایی که اسیر میشوند، گرفته شود. این یعنی ممکن است تقاضا برای مهارتهای مردم ایرولا کاهش یابد چون آنها در جذب مارهای سمی تخصص دارند.
همچنین ماسی، وادیول و راجندران ممکن است آخرین نسل از مردم ایرولا با این درک و فهم چشمگیر از خرندگان باشند. بیشتر والدین در ایرولا میخواهند بهطریقی فرزندانشان در مسیر اصلی جامعه هند قرار بگیرند. درصد زیادی از جوانان در مدارس ثبت نام میکنند و همراه والدین خود در جنگل باقی نمیمانند.
ویتاکر میگوید: «حتی بسیاری از جوانان نسل جدید، از مارها میترسند»
با این حال، دیگران، از آنها بهخاطر درک عمیق و داشتن مهارت در سنتهای جامعه خودشان قدردانی میکنند. سوزیلا میگوید: «کار ما با مارها، در در دوران سخت حامی ما بود و زمانی که در حال تقلا بودیم به ما کمک کرد، آنچه که ما از بزرگانمان آموختیم نباید با ما از بین برود».
من وادانِملی را با چشمانی مشتاق برای دیدن دوباره این خزندگان ترک میکنم. متعحب بودم که آیا میتوانم در طبیعت و هنگام برخورد با یک کبری توصیههای راجندران را به خوبی بهکار بگیرم؟ به توانایی و آرامش خود در این کار شک داشتم.
سفر به هند , مارگیری